شبکههای اجتماعی و فرصت جدید و ریسکپذیر سرمایهگذاری : نیمه تاریک شبکهها
یک مقاله کوتاه در مورد شبکههای اجتماعی و فرصت جدید و ریسکپذیر سرمایهگذاری : نیمه تاریک شبکهها برای شما دوستان عزیز قرار دادیم.
از آغازه دهه ۷۰ میلادی تمرکز بر روی تحقیقات سازمانی پیرامون شبکههای اجتماعی افزایش یافته است که به رشد نمایی نشریهها در این حوزه منجر شده است (بورگاتی و فوستر، ۲۰۰۳). در ارزیابی آنان از شبکههای اجتماعی، در این مورد بحث کردند که توجه، بیشتر عطف عواقب مثبت ساختار شبکه تا علل آن شده است. دلایل زیادی برای این علت میتوان برشمرد اما احتمال دارد این حقیقت دخیل باشد که نو بودن موضوع شبکه و قدرت اهدافش، به آن حقانیت و درستی میبخشد. ارتباط نزدیک میان شبکههای اجتماعی و سرمایه اجتماعی نیز مسئلهای است که منجر به توجه به زوایای مثبت شبکه میشود. سرمایه اجتماعی اغلب با ارزشهای ساخته شده و محفوظ در شبکههای اجتماعی یاد میشود و غالباً مطالعات پیرامون آن به دنبال توضیح گستردگی در عملکرد آن به عنوان کاربردی ساختار شبکههای اجتماعی است.
بنابراین این تمرکز و توجه گاهی به صورتی ناروا عطف زوایای مثبت شبکه میشود. ممکن است که گفتهشود اغلب مطالعات انجام شده تا به امروز بیشتر بر روی فرصتهای مثبت فراهم شده توسط شبکه تا محدودیتهای آن بوده است (آدلر و کوئن، ۲۰۰۲). یک اثر درون و برون موضوعی (اثر سریز) جالب در مورد اینکه شبکه در چه مواردی یاریگر است، بحث در مورد فرصت سرمایهگذاری ریسکپذیر در حوزه کارآفرینی است. پژوهش در حوزه سرمایهگذاری عمدتاً بر روی فعالیتهای این مورد بود که در آن فعالیتهایی با یک فرد یا تیم کار آفرین به دنبال خلق فرآیند سرمایهگذاری جدیدی هستند. این مسئله تمرکز اولیه را بر روی دستیابیهای مثبت یک کارآفرین معطوف میکند که وی میتواند از طریق فعالیت در شبکه خصوصی خود برای کسب منابع ارزشمند اقدام کند. آنچه که آلدر و کوئن (۲۰۰۲) آن را حرکت نزولی و بقیه نیمه تاریک پدیده شبکههای اجتماعی میخوانند، در حالت کلی در خلق فرصت سرمایهگذاری میتواند کاربردی باشد. هدف اصلی این فصل بحث در مورد دستیابیهای آکادمیک از تحقیق بر روی شبکههای اجتماعی و فرصتهای سرمایهگذاری جدید و مشخصاً عطف توجه نسبت به عواقب فراموش شده و زیانبار شبکههای اجتماعی در خلق فرصتهای جدید است.
در بخش بعدی ما «خلق فرصت جدید» را تعریف خواهیم کرد. سپس در مورد این بحث خواهیم کرد که چگونه شبکه بر روی رفتار افراد تأثیر میگذارد و کدام دیدگاه ادبی شبکههای متصل و فرصت سرمایهگذاری باید مورد توجه محققان باشد. فرضیات در بدنه پژوهش با در نظر گرفتن بحث انجام شده پیرامون شبکهها و فرصتهای سرمایهگذاری جدید ساخته میشوند. به دنبال آن یک ارزیابی ادبی از «نیمه تاریک» شبکهها صورت میگیرد. در نهایت توجه را برای تحقیقات بیشار پیرامون نیمه تاریک شبکههای اجتماعی و به خصوص فرصت سرمایهگذاری جدید جلب میکنیم.
خلق فرصت سرمایهگذاری ریسک پذیر در زمینه کارآفرینی با شبکههای اجتماعی
بحثی جنجالی در تحقیقات مربوط به کارآفرینی در خصوص تعریف و عملیات کارآفرینی وجود دارد که در حالت کلی میتواند به دو دیدگاه تقسیم شود؛ دیدگاه نخست (دیدگاه فرصت) در این مورد بحث میکند که کارآفرینی با اکتشاف، تکامل و بهرهبرداری در ارتباط است (شِین و ونکاتارامان، ۲۰۰۰). این در حالی است که دیدگاه دوم (دیدگاه ظهور) کارآفرینی را با ظهور شرکت یا خلق شرکت قرین میداند (گارتنر، ۱۹۹۳). در این بخش به هر دو دیدگاه ارج نهاده میشود اما ورود ما به کارآفرینی بیشتر به دیدگاه ظهور تکیه دارد؛ آنچنان که هسته اصلی موضوع «خلق» فرصتی جدید برای سرمایهگذاری است. بحث اصلی در این موضوع، پردهبرداری از سطوح اولیه در دیدگاه ظهور است که شامل ایدهپردازی، ارزیابی آن به عنوان فرصتی واقعی و مفهومی کردن فرصت برای یک پروژه کاری که میتواند با مادی سازی آن مورد بهرهبرداری و ظهور یک شرکت است. با تعریف کارآفرینی به عنوان یک فرآیند ظهوری، میتواند مشابه شکلگیری ساختارجدید فرض شود؛ چرا که سرمایهگذاریهای جدید، گسترده هستند، به صورت ساختاری رسمی نمایان میشوند، مراحل اداری و موضوعات خود را دارند. هرچند، یک حد و مرز مهم وجود دارد؛ نظریه سازمانی مرسوم زمانی در جایی شروع میشود که سازمانی در حال ظهور پایان یابد (کاتز و گارتنر، ۱۹۸۸، ص ۴۲۹). این مسئله بدین معناست که پژوهش در مورد خلق فرصت جدید سرمایهگذاری در زمینه کارآفرینی، در درجه اول، بر روی فرآیندی تمرکز میکند که منجر به خلق یک بستر جدید برای سرمایهگذاری میشود. این در حالیست که که نظریه سازمانی، بر روی مسائلی بحث میگند که حین شکلگیری و توسعه سازمان رخ میدهد.
خلق سرمایهگذاری جدید با شبکههای اجتماعی
پژوهش در خلق سرمایهگذاری جدید گاهی به عنوان یکی از بسیار چرخه و توالیهایی نمودار میشود که در طول چرخه زندگی آن نمایان است. مثالی از این موارد، «سرآغاز» است (کروگر، ۱۹۷۴). تصور و دوره رشد (رینالدز، ۱۹۹۷) و ایده و فرصت و پروژه (فایول، ۲۰۰۳) نیز از جمله مثالها در این حیطه هستند. نمایش فرآیند کارآفرینی از جمله وجه اشتراک میان مدلهای متوالی است که حرکتی خطی و رو به جلو دارد. هرچند فایول (۲۰۰۳) فرآیند کارآفرینی را به توالیهای مختلفی تقسیم میکند؛ به طوری که از انتها به شروع میرسد و رویداد را توضیح میدهد. به علاوره، عودت (انتها) لزوماً خارج از خط دستوری رخ نمیدهد. برخی کارفرمایان، برای مثال، برخی از کارآفرینان سازمان را به صورت رسمی قبل از واقعی سازی فرصت از ایده تأسیس میکنند. در نهایت، فرآیند در هر مرحلهای میتواند متوقف شود. برای مثال، یک سامان ممکن است هیچوقت به صورت خارجی وجود نیابد و تأسیس نشود. مدل فایول نشان میدهد که خلق سرمایهگذاری فقط از یک گام تشکیل نشده است؛ گامی که از شرایط «عدم وجود فرصت سرمایهگذاری» به «وجود فرصت سرمایهگذاری» تغییر میکند. در مقابل، میتوان از مراحل مختلف در خلق یک فرصت جدید و مستقل سرمایهگذاری صحبت کرد. به خاطر سیل و حرکت موجود میان «عدم وجود فرصت سرمایهگذاری» و «وجود فرصت سرمایهگذاری» دشوار است که بتوان گفت این فرصت نامبرده چه زمانی خلق میشود.
مشکل اصلی
یک مشکل اصلی، هرچند که در مدلهای مذکور به آن اشاره شد، مشخص نیست که چه فرآیند یا فعالیتی برای ایجاد فرصت مناسب رخ میدهد. تا سال ۱۹۸۵، گارتنر تلاش کرد که یک درون بینی ارزشمند به ایجاد یک فرصت سرمایهگذاری جدید فراهم کند و توضیح دهد که فرآیند ایجاد یک فرصت، پروسهای چند بعدی است و از چهار جزء تشکیل شده است: فرد، محیط، سازمان ]و یا شکل گیری سازمان[ و فرآیند. هرچند تفاوتهای موجود میان این اجزاء مشخص نشده است اما دیدگاه ادبی کار آفرینی ادعا میکند که تفاوت موجود در اهمیت این موارد به اندازه فاصله یک شرکت جدید و شرکت رسمی یا کارآفرینی و عدم کارآفرینی است (گارتنر، ۱۹۸۵، ص ۶۹۶). از آنجایی که تلاشهای معدودی در راستای توضیح چگونگی شکلگیری فرصت سرمایهگذاری یا مادون فرآیند آن انجام شده است، اقدامات جدیدی برای تشریح این فرآیند صورت گرفته است (داویدسون و هانیگ، ۲۰۰۳). یک نمونهای که ارزش اشاره را دارد، توسط باوِی طراحی شده است (۱۹۹۴)؛ که بر روی این است که چگونه یک فرصت جدید سرمایهگذاری میتواند از سایر شرایط، چه به صورت درونی و چه بیرونی، ایزوله شود. در این مدل، سرآغاز را اگر به عنوان یک شروع برای امکان سرمایهگذاری در نظر بگیریم در ادامه چند فرد داریم که به صورت آگاهانه به دنبال این فرصت میروند و کارآفرینان نیز به عنوان عوامل خارجی در این مراحل دخالت میکنند. یک شیوه دیگر در رمزگشایی از ای فرآیند را میتوان در مدلی جست و جو کرد که در واقع تلفیقی از شبکه و فرصت جدید سرمایهگذاری است (هایت و هسترلی، ۲۰۰۱). برای مثال، داویدسون و هونیگ (۲۰۰۳)، سرمایه اجتماعی ابزاری قدرتمند برای پیشبینی فرصتهای خلق سرمایهگذاری است. یافتهها نشان میدهند کارآفرینان میتوانند با مشورت کردن در جهت توسعه و گسترش همه جانبه شبکه، خصوصاً درون شبکهای و روابط موجود در آنجا مؤثر باشند (داویدسون و هونیگ، ۲۰۰۳، ص ۳۰۳)